Web Analytics Made Easy - Statcounter

می‌توان گفت بازیگری حرفه‌ای نوعی دیوانگی است – بازیگر‌ها پول می‌گیرند تا مانند کس دیگری لباس بپوشند، صحبت و رفتار کنند و همینطور از روی متن از قبل نوشته شده‌ای بخوانند و به خواست نوعی عروسک گردان مستبد (کارگردان) کار‌هایی را انجام دهند؛ و همه‌ی این‌ها هم برای سرگرم کردن تماشاگران انجام می‌گیرد. از هر زاویه‌ای که به آن نگاه کنید واقعاً عجیب است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش روزیاتو، البته که برای اغلب بازیگران صرفاً یک شغل است و آن‌ها در پایان روز به خانه بازمی گردند و زندگی عادی خود را از سر می‌گیرند. برای بازیگران سبک متد اکتینگ، اما اندکی پیچیده‌تر است. بسیاری از بازیگران این سبک دوست دارند در طول مدت فیلمبرداری حتی در پشت دوربین هم در نقش خود باقی بمانند، اما در هر حال، با فرا رسیدن پایان فیلمبرداری، وقت بازگشت به خود قدیمی و عادی است.

اغلب بازیگران سبک متد اکتینگ در بیشتر موارد می‌توانند این تصمیم را که برای چند هفته شخص دیگری باشند را تحت کنترل نگه دارند. اما همه چیز زمانی نگران کننده می‌شود که خود واقعی شان را فراموش کنند و واقعاً در جلد آن شخصیت فرو روند.

۱- دنیل دی لوییس – بیل کاتینگ در «دار و دسته‌های نیویورکی» (Gangs Of New York)

دنیل دی لوییس در زندگی واقعی یک مرد انگلیسی متین و متأهل و پدر ۳ فرزند است. او، اما وقتی تصمیم بگیرد تظاهر به بودن شخصی دیگر بگیرد می‌تواند به هر کسی که بخواهد تبدیل شود، حتی اگر آن فرد شخصیتی کاملاً متضاد با او داشته باشد.

فیلم «دار و دسته‌های نیویورکی» مارتین اسکورسیزی با بازگشت دی لوییس به بازیگر بعد از وقفه‌ای ۵ ساله همراه بود و مانند او را چنان درگیر سبک متد اکتینگ کرد که پیش از آن هرگز رخ نداده بود. دی لوییس در جلو و پشت دوربین با لهجه‌ی بیل ِ قصاب صحبت می‌کرد، آموزش قصابی دیده بود، بعد از خودداری از خوردن یک دارو برای درمان ذات الریه اش تا پای مرگ رفت و به گفته‌ی خودش، هنگام گردش در رم، در جلد بیل کاتینگ با چند غریبه دست به یقه شده بود.

او در مصاحبه‌ای درباره‌ی ماجرای دعوایش با مردم محلی در اطراف لوکیشن فیلمبرداری «دار و دسته‌های نیویورکی» در ایتالیا گفت: «اعتراف می‌کنم که دیوانه شدم، کاملاً دیوانه شدم.» او همچنین گفت: «بازی در بیل قصاب برای سلامت جسمی و روانی ام خوب نبود.»

۲- شایا لباف – بوید در «خشم» (Fury)

به گفته‌ی شایا لباف او اولین بار در سال ۲۰۱۲ برای بازی در فیلم «بی قانون» (Lawless) از سبک متد اکتینگ استفاده کرد و از آن زمان دیگر این شیوه را کنار نگذاشته است. او برای فیلم «چارلی کانتریمن» (Charlie Countryman) مواد روانگردان مصرف کرد و برای فیلم «نیمفومانیاک» (Nymphomaniac) از خود در حین برقراری رابطه جنسی فیلم گرفت، اما استفاده از متد اکتینگ برای او در فیلم «خشم» به اوج رسید، فیلمی که برای آن ۲ ماه از حمام کردن خودداری کرد.

جدا از حمام نکردن در طول مدت فیلمبرداری، لباف از یک دندانپزشک خواست تا یکی از دندان‌های جلویی اش را بکشد، با چاقو صورتش را زخم کرد و در سکانس‌های شلیک حاضر به ترک اتاقک تانکی نشد که نقش او، بوید در آن می‌نشست. اما این نقش آنچنان در ذهن او نفوذ کرده بود به گفته‌ی خودش حین فیلمبرداری «خدا را پیدا کرد»، بسیار شبیه به آنچه برای نقش بوید در داستان رخ داد.

لباف که بهودی است و معتقد است برای بازی در این نقش «برگزیده شده بود»، به گفته‌ی خودش بازی در این فیلم «از او مردی مسیحی ساخت».

۳- جیم کری – اندی کافمن در «مرد روی ماه» (Man On The Moon)

بعد از آنکه استودیوی فیلمسازی ادوارد نورتون را برای بازی در نقش اندی کافمن در فیلم «مرد روی ماه» رد کرد تا جیم کری که از نظر تجاری گزینه‌ی قابل اعتمادتری بود این نقش را ایفا کند، کری تصمیم گرفت ثابت کند که همان انتخاب درست است. او از خارج شدن از نقش خود خودداری می‌کرد و اصرار داشت که همیشه به جای نام خودش با نام کافمن خطاب شود.

با این حال، این شیوه زندگی خودش را تحت تأثیر قرار داد، به طوری که او در زندگی واقعی هم به عنوان کافمن زندگی می‌کرد و او شوخی‌های کافمن را نه تنها سر صحنه، بلکه در خانه نیز انجام می‌داد.

۴- آل پاچینو – فرانک سرپیکو در «سرپیکو» (Serpico)

آل پاچینو در دوران اوج خود در دهه‌ی ۱۹۷۰ مرز‌های بازیگری را جا به جا کرد، اما کمتر کسی می‌داند که استفاده از متد اکتینگ چه تأثیری بر او داشت. برای مثال، بازی در نقش مایکل کورلئونه در قسمت دوم فیلم «پدرخوانده» (The Godfather) او را درگیر افسردگی مرد و به خاطر بازی در نقش سانی در فیلم «بعد از ظهر سگی» (Dog Day Afternoon) از فرط خستگی کارش به بیمارستان کشید و مجبور شد برای ۲ سال بازیگری را کنار بگذارد. اما پیش از این‌ها آل پاچینو فیلم «سرپیکو» را بازی کرده بود که در آنجا هم با اجازه دادن به تسلط شخصیت بر زندگی اش تا پای دیوانگی رفته بود.

به گفته‌ی سیدنی لومت، کارگردان فیلم «سرپیکو»، آل پاچینو به قدری در نقش فرانک سرپیکو فرو رفته بود که در پشت صحنه نمی‌توانست از آن خارج شود. مثلاً اگر برای سکانسی عصبانی می‌شد، به عوامل فیلم حمله ور می‌شد، یا اگر قرار بود سکانس شادی را فیلمبرداری کنند، شوخ و دوستانه رفتار می‌کرد. آل پاچینو در پشت دوربین هم از نقش خارج نمی‌شد و از آنجایی که نقش یک مأمور پلیس را ایفا می‌کرد، همین مسأله مشکلاتی برایش ایجاد کرد.

یک بار وقتی آل پاچینو در نیویورک مشغول رانندگی بود، جلوی راننده‌ی یک کامیون را گرفت و او را تهدید به بازداشت کرد، اما در نهایت راننده را رها کرد.

۵- نیکلاس کیج – گوست رایدر در «گوست رایدر: روح انتقام» (Ghost Rider: Spirit Of Vengeance)

نیکلاس کیج می‌گوید از اصطلاح «بازی کردن» خوشش نمی‌آید و بنابراین عجیب نیست که از آن بازیگرانی است که برای کنار گذاشتن خود واقعی شان و فرو رفتن در نقش آماده اند.

گرچه فرو رفتن در نقش گوست رایدر در فیلم «گوست رایدر: روح انتقام» برای کیج کار ساده‌ای نبود، یک ابرقهرمان شیطانی متعلق به دنیای مارول که گهگاه از کوره درمی رود و به یک جنایتکار بدل می‌شود، اما او موفق به کار شد. به اذعان کیج، او از روش عجیبی برای بازی در این نقش استفاده کرد. او ماسک جادوگری به صورت می‌زد و از لنز‌های سیاه رنگ استفاده می‌کرد تا چشم هایش مانند چشمان کوسه شوند.

به گفته‌ی کیج ترسی که او در چشمان عوامل فیلم می‌دید، برایش الهام بخش بود: «من فکر می‌کردم واقعاً گوست رایدر هستم.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: بازیگران قیمت طلا و ارز قیمت موبایل برای بازی آل پاچینو گفته ی دی لوییس ی خودش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۵۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شو ها را می‌بینند

شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامه‌اش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفه‌ای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفه‌ای خود و بستر معرفی‌اش به جامعه را سریال «ممنوعه» می‌داند.

این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرم‌های شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتی‌شوها و سریال‌های مختلفی نقش‌آفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند. حضور او در فصل دوم گیم‌شوی «زودیاک» بهانه‌ای شد تا با او به گفت‌وگو بپردازیم.

چه شد در گیم‌شوها حضور پیدا کردید؟ 

این روزها بازی مورد علاقه‌ام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شب‌های مافیا» را تجربه کردم، شرکت‌کنندگان برنامه فقط خانم‌ها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفته‌ای دو بار جدا از تمرینات با بچه‌ها جمع می‌شویم و بازی می‌کنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمی‌های خانوادگی حوصله‌ام سر می‌رود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.



با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟

به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقش‌های اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستان‌ها جوانان من را به واسطه حضورم در «شب‌های مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند می‌شناسند اما افراد مسن‌تر به واسطه نقشم در سریال‌های صداوسیما با من آشنا هستند.

شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریال‌های پرمخاطبی مثل «نون‌خ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشین‌تر است یا در نمایش خانگی؟

هر کدام از این مدیوم‌ها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرم‌های نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامه‌ها و سریال‌های خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریال‌های طولانی را پس می‌زنند و به دنبال مینی‌سریال‌ها می‌روند و آن‌ها را راحت‌تر می‌پذیرند.

تکرار ساخت رئالیتی‌شو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمی‌کند؟

شخصاً «زودیاک» را از تمام بازی‌های مافیا بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه می‌شود. یکی از جذابیت‌های این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفه‌ای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباه‌های جبران‌ناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری می‌گیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خسته‌کننده‌ای نیست زیرا حتی در جمع‌های خصوصی هم هیچ وقت دست‌ها تکراری نمی‌شود و همیشه بازی‌ها و اتفاق‌های جدید رخ می‌دهد.

از طرفی هم فکر می‌کنم بازی خانم‌ها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانم‌ها کمتر به هم اعتماد می‌کنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی‌ که در بازی خانم‌ها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفه‌ای‌تر می‌شود. همچنین حضور شخصیت‌های معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.


در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتی‌شو می‌تواند آینده شغلی آن‌ها را تهدید کند در این برنامه‌ها شرکت نمی‌کردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟

برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال می‌زنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری می‌دانم اما دوست دارم در برنامه‌های اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامه‌های رئالیتی‌شو جذابیت‌های خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکت‌کنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامه‌ها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتی‌شو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه می‌آید، به همین صورت تمام بازیگران کم‌کم به سمت این برنامه‌ها خواهند آمد زیرا رئالیتی‌شوها معمولاً مورد پسند مردم واقع می‌شوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار می‌کند اما صدای خوبی دارد و آواز می‌خواند گوش می‌کنند و لذت می‌برند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامه‌های رئالیتی‌شو را انتخاب می‌کند.

دیگر خبرها

  • سرمربی تیم ملی والیبال: از شرایط بازیکنان راضی هستم؛ صعود به المپیک رویا نیست
  • کنترل ۱۸۰۰ دستگاه ناوگان حمل و نقل عمومی در سیستان و بلوچستان
  • کریستیانو رونالدو باری دیگر آمادگی بدنی اش را به رخ کشید / تمرینات بدنسازی CR7
  • نظارت و کنترل بیش از ۱۸۰۰ دستگاه ناوگان حمل و نقل عمومی در سیستان و بلوچستان
  • درخشش ستاره جنجالی: ایکاردی واقعی برگشت!
  • شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شو ها را می‌بینند
  • مدیران اخراجی استقلال کارت بازیکنان را بردند!
  • پاسخ به یک ابهام بزرگ درباره فصل جدید «پایتخت»
  • آیا مست عشق پای ستارگان ترکیه‌ای را به سینمای ایران باز می‌کند؟
  • پاسخ به یک ابهام بزرگ دربراه فصل جدید «پایتخت»